سه ستون مردانگی که درواقع وظیفه اصلی یک مرد است، عبارت است از:
محافظت/تأمین مایحتاج/رهبری کردن. (متر!)
۱-یک زن از همسرش چه میخواهد؟
در اینجا دارن هاردی خیلی زیبا داستان پژوهش شخصیاش را مطرح میکند. جایی که او از زنهای اطرافش (از نسلهای مختلف) نظرسنجی میکند و میپرسد: چه زمانی بیشتر عاشق همسرتان هستید؟ کدام ویژگی همسرتان را دوست دارید؟ ازنظر شما همسر ایدئال چه کسی است؟
پاسخها کاملاً غیرمنتظره است.
دارن هاردی برای شروع ابتدا سراغ مادربزرگ ۹۴ سالهاش رفته و از او میپرسد «مادربزرگ شما کدام کار پدربزرگ را نشانه عشق او میدیدید؟ مادربزرگ کی احساس میکردی که بابابزرگ دوستت داشت؟»
مادربزرگ پاسخ میدهد: وقتی کف خانه را تی میکشید. احساس میکردم به من، خانه و خانوادهمان اهمیت میدهد وقتی این کار را میکرد احساس میکردم یک مرد واقعی است که داوطلبانه دستبهکار میشود تا کمکم کند.
دارن هاردی میگوید: هنوز قانع نشده بودم. به سؤالهایم ادامه دادم: ولی تی کشیدن زمین چه ربطی دارد به عشق و صمیمیت و قهرمان بودن یک مرد؟ او گفت: خیلی هم ربط دارد. خانهداری خیلی کار پرزحمتی است. کار پرزرقوبرقی نیست ولی همیشگی است و هیچگاه تمام نمیشود. کاری است که هیچکس دوست ندارد انجام دهد. هیچکس جدیاش نمیگیرد و زحماتی که میکشی نادیده گرفته میشود. یک توالت تمیز یا ملحفههای تمیز روی تخت، جای تشکر ندارند و همه این کارها به عهده مادر خانواده است برای من هیچچیز جذابتر از این نبود که ببینم پدربزرگت تی را برداشته است و دارد زمین را تمیز میکند.
آن موقع بود که میفهمیدم حواسش به زن و زندگیاش هست. میفهمیدم به من اهمیت میدهد و یک مرد واقعی است. میدانستم متوجه نیاز خانه به نظافت شده و بدون پرسیدن یا غر زدن دستبهکار شده است. اصلاً نیاز نبود به او یادآوری کنم. این پرمحبتترین کاری بود که پدربزرگت انجام میداد.
دارن هاردی میگوید: این جوابی نبود که انتظارش را داشته باشم و البته که فقط مادربزرگم چنین جوابی نداد. این رایجترین جوابی بود که زنان پیر و جوان از پنج نسل مختلف به این سؤال من میدادند. چه ازدواجکرده بودند چه مجرد بودند چه بچه داشتند و چه نداشتند، این جواب را تکرار میکردند.
نمونه دیگری از جوابها:
- کارهای کوچک روزمرهاش را دوست دارم. اینکه هرروز صبح برایم چای دم میکند.
- وقتی پسرها را پیش خودش نگه میدارد تا چند ساعت استراحت کنم و به کارهایم برسم.
- بدون اینکه از او درخواست کنم کاری را انجام میدهد که به نفع خانواده است. (مثل شستن ماشین، یا تا کردن لباسهای شسته شده)
- وقتهایی که در خانه کمکم میکند بیشترین احساس محبت را نسبت به او دارم.
آقایان! همسرتان از شما میخواهد:
۱-در خانه دستبهکار شوید و کمکش کنید.
این چیزی است که نشان میدهد به او اهمیت میدهید، مراقبش هستید. عاشقش هستید و همیشه برای کمک به او و جوجههایش آماده خدمتید.
(درصورتیکه ما فکر میکنیم: خب من میروم بیرون و یکی دو تا شاخ غول میشکنم، بعد با پول آنیک نفر را اجیر میکنم که بیاید و کارهای خانه را انجام دهد.)
یادآوری: این کمک کردن بهصورت خودجوش و بدون غر زدن باشد.
اگر همراه همسرتان این متن را بخوانید احتمالاً تا حالا چندین بار با آرنجش به شما زده و گفته: «دیدی گفتم!»
۲-دوز رمانتیک بودنتان را ببرید بالا
قطعاً اغلب ما مردها در این زمینه عملکرد ضعیفی داریم. زنان دنبال کارهای عاشقانه عجیبوغریب نیستند آنها درنهایت منظورشان این است: بعضی وقتها سورپرایزم کن! یک مقدار خلاقیت داشته باش. خلاصه کلام این است که جوری رفتار نکنید که اگر یک روز نامه عاشقانهای برای همسرتان نوشتید از شدت تعجب (و نه عشق) قلبش بایستد.
مورد بعدی این است: تاچ! وی را نوازش کنید. موهایش را نوازش کنید و بدانید وی احتیاج دارد بارها از شما بشنود که دوستش دارید. آنهم نهفقط یکبار بلکه همیشه!
نمیتوانید به همسرتان بگویید: «من دوستت دارم متوجه شدی؟ اگر نظرم عوض شد میآیم و بهت میگویم!» و فکر کنید که دیگر کارتان تمامشده و نیازی نیست که دیگر احساساتتان را بیان کنید. همانطور که هرروز باید از ماشینتان مراقبت کنید و به نیازهایش برسید باید به زندگی خانوادگیتان هم رسیدگی کنید و با جملات زیبایی که به زبان میآورید احساسات همسرتان را برانگیزید. در گفتن عبارت «دوستت دارم» اصلاً صرفهجویی نکنید.
۳-آخرین حیطهای که نیاز به بهبود و پیشرفت دارد زمان است.
برای خانوادهتان وقت بگذارید، زمانی خودآگاهانه و با حضور کامل. منظور فقط زمانی نیست که خانه هستید بلکه یک زمان کیفی که در آن فقط همسرتان اولویت شماست. زنان دوست دارند بدانند اولویتتان هستند.
موارد دیگری نیز برای زنان خوشایند و البته مهم است:
زنان از مردانی که باعث خندهشان میشوند خوششان میآید. سعی کنید او را به خنده بیندازید. بامزه بودن صفت موردعلاقه خیلیهاست. البته خانمها هم دوست دارند بانمک تلقی شوند. یکیشان میگفت: دوست دارم شوهرم به جوکهایم بیشتر بخندد.
وفاداری نیز چیزی است که به یک خانم حس امنیت میدهد. اگر قرار باشد یک زن نگران این موضوع باشد تمام تمرکز زندگیاش به هم میریزد. امنیت احساسی زن را از بین نبرید. وفاداری انکارناپذیر شما به زن احساس امنیت میدهد. اگر پایتان بلرزد حتی اگر خیال نادرستی به ذهنتان خطور کند. دنیای همسرتان را سرشار از ترس و ناامنی میکنید و یکی از ستونهای مردانگیتان را که او به آنها تکیه کرده است فرومیریزید. بگذارید صریح حرف بزنم: خیانت فقط جسمی نیست میتواند احساسی یا ذهنی هم باشد و مطمئن باشید زنان با آن حس ششم قدرتمندی که دارند متوجه خواهند شد و دیگر احساس امنیت نخواهند کرد.
خانوادهدوستی نیز از ویژگیهایی است که قلب یک زن را سرشار از عشق میکند.
۲-رهبری کردن یک مرد اینگونه باید باشد.
برای اینکه بتوانید همسر خود/زنان دیگر/مردان دیگر و نیروهایتان را رهبری کنید نیاز به دو ویژگی ظاهراً متناقض دارید.
الف) اعتمادبهنفس ب) فروتنی
ویژگی شماره یک رهبری کردن، قطعاً اعتمادبهنفس است. بزرگی میگوید: مردم دنبال افرادی میگردند که میدانند در مورد چه چیزی صحبت میکنند و از آنها میخواهند بگویند که چهکار کنند. واقعاً درست است. اعتمادبهنفس ویژگی سرمست کننده و مسحورکنندهای است و برای انسانهای ناامید، سردرگم و کلافه خیلی فریبنده است. مردم بهشدت به رهبران سرشار از اعتمادبهنفس متوسل میشوند تا جایی که گاها به پیروی کورکورانه و غیرمنطقی از آنها روی میآورند. در یک کلمه: تنها چیزی که مردم از رهبرشان، چه بد، چه خوب، چه منطقی، چه غیرمنطقی میخواهند اعتمادبهنفس است؛ اما یک نکته مهم را فراموش نکنید برترین رهبران تاریخ اعتمادبهنفس را با ویژگی مهم دیگری تلفیق کردهاند. یک ویژگی خیلی ضروری برای تبدیلشدن به یک رهبر برتر در عصر مدرن: فروتنی.
ولی فروتنی یعنی چه؟ فروتنی یک ویژگی شخصیتی است که در آن فرد خودش را برتر از بقیه نمیداند. ولی «سی. اس. لوییس» به بهترین شکل ممکن فروتنی را توصیف کرده است:
«فروتنی خود را کمتر از دیگران دانستن نیست بلکه کمتر به خود فکر کردن است.»
فروتنی ویژگی رهبری است که به خطاهایش اعتراف میکند و به پند و اندرز بقیه گوش میدهد.
حالا اعتمادبهنفس را بررسی کنیم: اعتمادبهنفس یعنی قدرتمند دانستن خود. اینکه باور داشته باشید فردی شایسته و باصلاحیت هستید. محکم بایستید و بتوانید کارها را بهخوبی انجام دهید.
میبینید که خیلی ساده میشود این دو ویژگی را متناقض دانست: گوش دادن به توصیههای دیگران و اجازه دادن به آنها برای تغییر دادن تصمیماتی که گرفتهاید و بااینحال گوش ندادن به آنها درزمانی که نظر خودتان را درست تصور میکنید؛ بنابراین تعادل بین این دو ویژگی است که از شما یک رهبر فوقالعاده میسازد.
راهکار شماره یک فروتنی: آسیبپذیر باشید.
شجاعت آسیبپذیر بودن داشته باشید. آسیبپذیر بودن یعنی در وهله اول به اشتباهاتتان اعتراف کنید. باید نشان دهید شما هم مثل بقیه، انسان هستید و فرقی با آنها ندارید. این نهایت همدلی است و باعث میشود بتوانید ارتباطی واقعی با دیگران برقرار کنید. وقتی سخنانتان را با بیان آسیبپذیری خودتان شروع میکنید، قدرت تأثیرگذاری عظیمی به دست میآورید.
راهکار شماره دو فروتنی: گوش بدهید.
واقعاً گوش بدهید. خودتان میدانید که خیلی وقتها این کار را انجام نمیدهید. طوری گوش دهید که چیزهای ناگفته را هم بشنوید. معمولاً فقط زنان این قدرت ماورایی را دارند! ولی اگر شما هم از حرف زدن دستبردارید، به جوابهایی که میخواهید بدهید، فکر نکنید و در ذهنتان دنبال راهحلهای احتمالی نگردید و فقط گوش کنید. میتوانید به این توانایی دست پیدا کنید.
راهکار شماره یک فروتنی: سؤال بپرسید.
رهبری به معنای دانستن پاسخ همه سؤالهای دنیا نیست. شما دانای کل نیستید. معنی واقعی رهبری یعنی مشکلات را شناسایی کنید و افراد نابغهای را گرد خود آورید تا بهترین راهحلهای ممکن را برای مشکلات به دست بیاورید. یادتان نرود رئیسها پاسخ میدهند، رهبرها سؤال میپرسند.
جواب ارائه نکنید. در عوض هر سؤال را با سؤال جواب دهید. به کارمندانتان یاد بدهید فکر کنند، یاد بگیرند. بزرگ شوند و خودشان فکر کنند.
بهجای رهبری، ریاست نکنید. رئیس همه جوابها را در جیبش دارد و افراد را وابسته بار میآورد. رئیس، افرادی مطیع تربیت میکند درحالیکه رهبر، رهبر خلق میکند.
لطفاً دیگر به سؤالهای بقیه سریع جواب ندهید. از آنها بپرسید: خودت چه فکری میکنی؟ یا چه پیشنهادی داری؟ بعد از شنیدن جوابش بپرسید: چرا اینطور فکر میکنی؟
فکر و خلاقیت افراد را به کار بیندازید بهجای اینکه با دادن راهحلهای آماده آنها را وابسته بار بیاورید. یادتان نرود نکته شماره دو فروتنی را بعد از سؤال پرسیدن به کار ببندید یعنی گوش کنید. واقعاً گوش کنید.
۳-خانمها! میدانید اصلیترین نیاز یک مرد چیست؟
خب بله نیازهای اولیه هر مردی غذا، رابطه جنسی و امنیت است. ولی بگذارید به شما بگویم مردتان واقعاً چه میخواهد. میخواهد شما را تحت تأثیر قرار دهد. تحسینتان را میخواهد. میخواهد قهرمانتان باشد.
میخواهم برشی از پشتصحنه زندگی خودم را برایتان تعریف کنم. من برای خیلیها سخنرانی میکنم. بعضی وقتها این تعداد به ۲۵ هزار نفر هم میرسد. تشویقم میکنند. تحسینشان را برمیانگیزم. تا دو سه ساعت بعد از سخنرانی، کنار مردم میمانم، کتابهایم را امضا میکنم. با آنها عکس میگیرم و از تعریف و تمجیدهایشان تشکر میکنم؛ که خب البته واقعاً لذتبخش است. وقتی از در پشتی بیرون میروم. سوار ماشین میشوم و شروع میکنم به رانندگی. فقط یک نفر در دنیا وجود دارد که به او اهمیت میدهم. فقط یک نظر است که برایم مهم است. نظر چه کسی؟ بله همسرم. ولی او دقیقاً برعکس فکر میکند! فکر میکند به خاطر اینکه من خیلی تحسین و تشویق شدهام، دیگر به تحسین او احتیاجی ندارم. درواقع حتی فکر میکند باید برعکس عمل کند، من را سرجایم بنشاند و فروتنی ازدسترفتهام را به من برگرداند! و این اشتباه بزرگی است که زنان انجام میدهند.
خانمها! به من توجه کنید. تمام آنچه ما مردان بیش از هر چیز دیگری از شما میخواهیم این است که تحسینمان کنید. این است که اجازه بدهید تحت تأثیرتان قرار دهیم. این است که قهرمان زندگیتان باشیم.
در کتاب مرد واقعی دارن هاردی میخواهد خواننده را به یک بصیرت و درک عمیق سوق دهد تا بتواند به برتری واقعی دست پیدا کند.
فصول کتاب مرد واقعی دارن هاردی
۱- جامعه
۲- خانه
- خودتان را بیشتر باور کنید
- دوز رمانتیک بودنتان را بالا ببرید
- برای خانواده تان زمان بگذارید
۳- محل کار
- مردتر باش: هوش احساسی
- مردتر باش: اعتماد به نفس
- مردتر باش: فروتنی
- راهکار شماره یک فروتنی : آسیب پذیر باش
- راهکار شماره دو فروتنی : گوش بدهید
- راهکار شماره سه فروتنی: سوال بپرسید
۴- دفترچه راهنمای گام به گام